بی تردید دولت یازدهم همانند دولت های لیبرال سازندگی و رفرمیست اصلاحات که به گونه ای ویژه مشغول سیاست ورزی اقتصادی بوده و توسعه ی غربی را ملاک عمل خود قرار می دادند؛ بدون توجه به این موضوع اساسی که پیشرفت در مفهوم اسلامی، با پیشرفت یک بُعدی یا دو بُعدی در فرهنگ غربی متفاوت است؛ چند بُعدی است. یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن ... (بیانات امام خامنه ای در دیدار با جمعی از جوانان خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۲۳) حوزه اصلی و بالادستی نظام جمهوری اسلامی را که همانا زندگی و سبک زندگی جامعه می باشد را فراموش نموده و بدون توجه به سبک زندگی مطلوب نظام اسلامی و طرح ریزی برای پیاده سازی آن، اولویت اقتصاد را مبتنی بر روش های غربی به شیوه ای افراطی و وابسته به تعاملات سیاسی با ابرقدرت های جهانی و بویژه ایالات متحده پیگیری نموده و کلیدداران دولت بنفش را در تمامی حوزه های اجرایی کشور، بر این منوال منصوب و معین ساختند.
به این ترتیب دولت یازدهم با رویکرد کاملا زاویه دار نسبت به نگاه امام امت، اقدام به برجسته سازی مشکلات اقتصادی در زمان تبلیغات انتخاباتی نمود و در ادامه با دادن قول های واهی و بی پشتوانه، قوه اجرایی کشور را در دست گرفت و در این میان کمترین توجه را معطوف به عرصه ی فرهنگ و هنر کشور نمود؛ گویی دولت نسبت به حوزه فرهنگ از ابتدا در طلاق عاطفی به سر می برد.
پس اگر چه در حال حاضر با رونمایی از مدل جدید استعفای درخواستی در دولت و بالاخص جدایی سکاندار اصلی حوزه ی فرهنگی کشور از کابینه، دیگر طلاق عاطفی فرهنگ و هنر در دولت یازدهم، مصداقی حقیقی یافت و طلاق رسمی ای را در حافظه ی خود به ثبت رسانید؛ اما قطعا دولت تدبیر و امید علاقه ای به ورود جدی در عرصه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی نخواهد داشت و اصولا از توانایی لازم برای چنین حضوری محروم می باشد.
البته باید توجه داشت که نتیجه و ماحصل طلاق عاطفی فرهنگ و هنر در دولت یازدهم و فقدان حضور سکاندار دغدغه مند و قابل بر این عرصه ی حساس، موجب آن شده است که دوباره جریاناتی که در زمان دولت نهم و دهم تا حدودی به حاشیه رانده شده بودند، در دولت یازدهم با تمام قوا به منظور اثرگذاری حداکثری بر فرهنگ جامعه در حوزه های گوناگون کتاب، موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر، سینما، رسانه و مطبوعات وارد عمل شده و تلاش نمودند عقب ماندگی ۸ ساله را جبران نموده و دوباره تقابل جدی میان عرصه رسمی فرهنگ و دغدغه مندان فرهنگ آغاز شد، کتاب هایی با مضامین غیراخلاقی یا مروج اندیشه های التقاطی و عرفان های مسموم، تئاترهایی مشمئزکننده و تهوع آور، آثار سینمایی هتاک و پرده در، رسانه های هوچی گر و بلندگوهای بی جیره و مواجب غرب و ... عرصه فرهنگ را تسخیر کرده و بعضا اقدام به لجن پراکنی و آلوده سازی روان و ذهن و قلب انسان ایرانی در سنین مختلف مبادرت نمایند.
با این وجود اعتراض ها و فریادهای دغدغه مندان راه به جایی نبرده و ژنرال بنفش پوش ارشاد اسلامی، در مدت سه سال و سه ماه جلوس خود بر مرکب وزارت، بی توجه به اعتراضات گاه در مقام توجیه و گاه در مقام دفاع از عملکرد بخش های مختلف تابعه مدیریت خود بر آمده و گاه در برخی مواردی که به هیچ وجه قابل دفاع نبود، گرچه تغییری در افراد یا مسیر حرکت وزارتخانه صورت ندادند، اما به هر صورت اعلام برائت شفاهی فرمودند و ...
با این همه اکنون و تنها کمتر از ۹ ماه مانده به پایان کار دولت شکست خورده ی یازدهم در پیاده سازی منویات اقتصادی و سیاسی خود، به یکباره مطرح می شود که علی جنتی در واکنش به فشارهای افراطیون و بولتن نویسان استعفاء داده! است، استعفایی که همان شگفتی اولیه از انتصاب وی را تداعی می کند؛ دیپلماتی که وزیر شد و با وجود تمام اعتراضات سی و هشت ماه گذشته کمتر از نه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری به شیوه ای نوین برکنار گردید و در این میان عجیب تر آنکه ریاست جمهوری یازدهم، مسیر حرکت وزارت ارشاد در دوران جنتی را تائید می کند و این ظنِ پیش گفته در باب حاکمیت مدیران در سایه در حوزه فرهنگ را تقویت می سازد؛ چه اینکه اگر جنتی به قصد ترمیم کابینه کنار گذاشته شده باشد، نباید مسیر درست وزارتخانه فرهنگ و ارشاد در نامه رئیس جمهور مورد تمجید قرار گیرد و حال که رییس کابینه به این مسیر درست و ادامه حرکت بر آن تاکید صریح می نمایند، شاید اشاره ای باشد به اینکه مدیران در سایه به همراه ماتَرک و همکاران برجای مانده از دوران ژنرال جنتی، به ادامه مسیر سلف بنفش خود ادامه خواهند داد.
جناب آقای علی جنتی تلاشهای جنابعالی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که سابقهای طولانی در خدمت به فرهنگ و انقلاب اسلامی داشتهاید، شایسته تقدیر و تشکر است. علیرغم این واقعیت که اختیارات و امکانات آن وزارتخانه در حوزه فرهنگ تناسبی با مسئولیت و توقعات جامعه از آن ندارد، لیکن حرکت سه سال اخیر آن در مسیر درست گسترش آگاهی مردم، ایجاد فضای احساس امنیت و آزادی برای اهل فرهنگ، و شکوفایی خلاقیتها در تبیین ارزشهای اسلامی- ایرانی بوده است؛ و دولت با قوتِ تمام و با سرعتی بیشتر در این مسیر حرکت خواهد کرد. اینک که جنابعالی به دلایلی که ذکر کردهاید تصمیم به استعفا گرفتهاید، ضمن قبول استعفای شما، تداوم توفیقتان را در خدمت به آرمانهای بلند نظام اسلامی و مردم شریف ایران، از خداوند بزرگ مسألت مینمایم. حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران |
از این منظر شاید ریاست جمهور یازدهم بر ان است تا به تمامی دست اندرکاران فرهنگ و هنر کشور بفهماند که ژنرال جنتی باشد یا نباشد، در مسیر حرکت این وزارتخانه تغییری رخ نمی دهد؛ چرا که همان طور که اشاره شد، دولت یازدهم دولت دولتی مبتنی بر دکترین میکادو (Doctrine Mikado)، به عنوان مدیریت مدیران سایه بوده و تغییر مدیران بیرونی و نمایشی، موجب ایجاد خلل در فعالیت های و تغییر خط مشی ها نمی شود و تنها به جهت ایجاد تغییر در آرایش سیاسی، زمان بازی ژنرال های در صحنه کوتاه و بلند طراحی می شود.
البته باید دانست که فراتر از دولت یازدهم، به طور کل عرصه فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی همواره تحت سلطه و سیطره جریاناتی قرار داشته که اجازه حضور و فعالیت فرهنگی انقلابی را نداده اند، جریاناتی که اگرچه مدت معدودی در دولت های نهم و دهم نتوانستند با تمام قوا حضور داشته باشند، اما در همان زمان نیز سلطه جدی خود را بر این حوزه حفظ کرده و تنها همراهی صوری و ظاهری با دولت را اتخاذ کردند در حالی که در عمل و در ذات آثار و تولیداتشان همان پیام های مخرب گذشته را کار گذاشتند. عرصه فرهنگ جمهوری اسلامی تابع مدیران و متولیان رسمی نیست، ایشان با حمایت های خویش مجال فرصت بیشتری به گروه یا جماعتی از هنرمندان داده و از آنها حمایت می کنند، اما بود و نبود این مدیران حتی اگر فرد معلوم الحالی همچون عطاء الله مهاجرانی باشید نیز مسیر حرکت جریانات غربگرای مسلط بر حوزه فرهنگ، هنر و رسانه را تغییر نخواهد داد.
احمدرضا درویش: ... نفس بودن آقای مهاجرانی در وزارتخانه اصلا مهم نیست، مهم این جریانی است که بوجود آمده است. اوضاع و احوال فرهنگی فعلی مرتبط با افراد نیست. این وضعیت ابتدا با ارادهی مردم بوجود آمد و فرجام و ارادهی مردم در مقطع دوم خرداد، در واقع تحول و حرکت جدیدی در حوزهی مسائل فرهنگی و اجتماعی است... ت. وضعیت فعلی، نتیجه طبیعی و اجتنابناپذیر دوم خرداد است و متکی به افراد نیست. هر کس دیگر مثل آقای مهاجرانی به وزارت ارشاد بیاید این وضعیت خواهد بود. هر کس که در راس مدیریت قرار گیرد و به خواست مردم توجه کند، قطعا این خواست جلوه پیدا میکند و در اوضاع و احوال اجتماعی تاثیر مثبت میگذارد، ولی اگر به اجرا در نیاید، بعضی مطالبات مردم تعطیل شود، ضرر آن هم به دولت و نظام میرسد و هم به مردم. وقتی یک نظام از ساختار و شعارهای اولیه خودش خارج میشود، رفته رفته نگران پایههای قدرت خود میشود و نسبت به مردم فاصله میگیرد. هر چقدر که این شرایط بوجود آید، تصمیمگیریها در پشت درهای بسته است و نتیجهی آن میشود که قتلهای زنجیرهای به نام دین و خدا و اسلام، آدمها سلاخی میشوند. ولی وقتی مردم با ارادهی خودشان مشارکت داشته باشند. پرسش بوجود میآید مردم در حال پرس وجو هستند و به وسیله زبانهای واسطه، که همان مطبوعات و رسانههای جمعی است این کار را انجام میدهند، آن وقت همه چیز کنترل شده جلو میرود. رسیدن به چنین شرایطی هزینه دارد، که همین بستهشدن مطبوعات و درگیریها و زد و خوردها است که به نظر من طبیعی است و اصلا نباید ناامید شد. |
در این باره می توان استعفاهای پیشین صورت گرفته در وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی را یادآور شد؛ استعفاهایی نظیر استعفای سید محمد خاتمی در سال پایانی دولت اول هاشمی رفسنجانی که با ادعای دفاع از آزادی در عرصه فرهنگ و هنر صورت گرفت و یا استعفای عطاء الله مهاجرانی که به همین ترتیب در سال پایانی دولت اول رفرمیست ها (اصلاح طلبان) صورت پذیرفت و جالب آنکه رئیس دولت اصلاحات نیز همچون رئیس دولت یازدهم، ضمن درک حضور مجلس ششم به عنوان مجلسی همسو با دولت، در قبول استعفای مهاجرانی بر ادامه مسیر طی شده در حوزه فرهنگ تاکید می فرماید.
حضرت حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای سیدمحمد خاتمی رییس محترم جمهوری با سلام و احترام و امید توفیق پیرو مذاکره در محضر جنابعالی، به دلیل شرایط و مقتضیاتی که در قلمرو فرهنگ و هنر و اندیشه شکل گفته است، ادامهی مسئولیت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را میسر و به مصلحت نمیدانم و امیدوارم با درخواست استعفای این جانب موافقت فرمایید. تلاش این جانب و همگی همکاران متعهد و توانایم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر این بوده است که متناسب با برنامهی دولت جناب عالی در مسیر ارتقای فرهنگ و اندیشه و اعتلای ایران اسلامی انجام وظیفه نماییم. بدون تردید، نارسایی و کاستی در کار و تلاش ما کم نبوده است و نتوانستهایم چنانکه شایسته شأن و منزلت ملت سربلند و قدرشناس ایران اسلامی و هنرمندان و نویسندگان و همگی اصحاب عرصهی فرهنگ و هنر و اندیشه بوده است، توفیق یابیم. امیدوارم خداوند متعال تلاش محدود ما را مقبول درگاه خویش قرار دهد. انگیزه و عمل ما را در راه خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام سربلند جمهوری اسلامی خالص گرداند. از جنابعالی که همواره پشتوانهی متین و موثر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودهاید، از همکاران ارجمندم در دولت جمهوری اسلامی ایران و به ویژه از همگی همکاران گرانقدرم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سپاس تمام دارم. توفیق و سربلندی و عزت مستدام را برای همگان آرزو میکنم. سیدعطاالله مهاجرانی - آذرماه ۱۳۷۹ |
||
بسم الله الرحمن الرحیم خدمت در عرصهای که کالای آن اندیشه و هنر و آزادی است، سنگین، پیچیده و دشوار است و شایسته خدمت در این عرصه مردان و زنان اندیشمند، متدین و آزاداندیش و مدافع ارزشهای دین و ملت و حقوق اساسی جامعه هستند و برادرمان جناب آقای دکتر مهاجرانی از زمرهی مردان دیندار، اندیشهورز و انسان دوست هستند که قطعا در هر کجا که باشند، منشأ خیر و برکت خواهند بود. علاقمند بودم که تا پایان دورهی مسؤولیت در کنار این عزیز باشم، ولی اینک تقدیر از مجرای عزم ایشان بر کنارهگیری، وضع دیگری را رقم میزند. ضمن سپاس از تلاشهای بیوقفه و کارساز ایشان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با تأکید بر این که به یاری حق همواره از کمک و خدمت فکری و سیاسی ایشان بهرهمند خواهم بود، با استعفایشان موافقت میکنم پرواضح است که راه توسعه همه جانبه و پایدار و پاسداری از آیین و اندیشه و انقلاب و حرمت انسان و حقوق اساسی شهروندان، راهی بیبازگشت است که با لطف حضرت حق و به خواست آشکار ملت و به همت همه زنان و مردان متعهد، صبور و خیرخواه ادامه خواهد یافت. انشاالله سیدمحمدخاتمی رییس جمهوری اسلامی ایران بخشی از متن استعفای سیدمحمدخاتمی از وزارت ارشاد اسلامی: « ... من پیشتر گفتهام که مخالفت با نظرات امام (چه با حسننیت، چه سوءنیت) از موسیقی آغاز میشود ولی به همینجا ختم نخواهد شد و خدا آن روز را نیاورد. باری مجموعه شرایط چنان بوده و هست که مرا در موقعیتی قرار میدهد که از ادامه خدمت در سمت فعلی عذرخواهی کنم و حضرتعالی مستحضرید که این موضع و نظر ماهها پیش پیدا و ابراز شده است و به استناد نامه سابق الاشعار و مذاکرات بعدی، در آستانه انتخابات دوره چهارم مجلس از جنابعالی خواستم تا به بهانه مجلس استعفای مرا بپذیرید. اما این تقاضا مورد قبول جنابعالی واقع نشد و ضمن اظهار محبت و حمایت از این وزارت بر لزوم پایداری و ادامه راه تأکید فرمودید و من با این که چندان امیدی به تغییر شرایط و اوضاع به نفع اندیشه و فرهنگ را نداشتم حرمتنظر شما را نگاه داشتم. اما دیدیم و دیدید که موج ناسالم موجود به تلاش نامقدس برای بهرهگیری سوء و حتی عوامفریبانه از احساسات بخشی از نیروهای مؤمن در جهت هدفهای ناسالم کشانده شد. بنده صبر کردم تا به یاری خداوند مراحل انتخابات دوره چهارم که بحمدالله باحضور خوب و با شکوه ملت سرافراز برگزار شد به پایان برسد و اکنون فرصت تجدید تقاضای قبلی فرا رسیده است. حال که مسؤولان بزرگواری که بیش از من باید مدافع کلیت نظام و اهداف والا و سیاستهای آن باشند تهدیدهای اخیر را در ساحت اندیشه و فرهنگ جدی نگرفته یا به هر دلیل و ملاحظهای در برابر آن سکوت کردند و همین امر سبب تجری بیشتر کجاندیشان و بدخواهان شده است، بهتر است سکانداری امر فرهنگ و هنر و اطلاعرسانی در صحنه اجرا را نیز کسانی به عهده گیرند که شخصیت و باورشان با آنچه در این صحنه جاری است ناسازگار نباشد یا دستکم راضی و قادر به انجام کار در شرایط فعلی باشند. سوم خردادماه یکهزار و سیصد هفتادویک |
||
عبدالواحد موسوی لاری: «ببینید! شاکله شخصیت خاتمی مشورت کردن در اینگونه موارد است و در این مورد هم این کار را کرد. یادم است که وی با آقای هاشمی رفسنجانی هم مشورت کرد و نظر او هم ماندن خاتمی بود، ولی شخص خاتمی استدلالهایی کرده بود. اما پافشاری هاشمی جدی نبود، وگرنه خاتمی استعفا نمیداد. او اول تشویق به ماندن کرده بود، ولی از رفتار خاتمی بعد از آن جلسه معلوم بود که «بمانید» هاشمی را تعارف تلقی کرده بود و لذا احساس میکرد که هاشمی دلش میخواهد او بر سر کار بماند، اما نمیخواهد دولتش از جانب مراکزی مانند سازمان تبلیغات یا جریان مهدی نصیری در کیهان زیر سوال باشد. قاعدتا هاشمی از رفتن آقای خاتمی خوشحال نبود، ولی آمادگی پرداخت هزینه نگهداری خاتمی را نداشت. من بعد از جلسه آن دو، جملهای را از آقای خاتمی شنیدم که گفت «آقای هاشمی در پاره از مسائل فرهنگی حرفهایی میزند که خیلی از ما جلوتر است، اما به خاطر بعضی مصالح آنها را ابراز نمیکند و فقط در جلسات خصوصی میگوید.» هاشمی فکر میکرد که با ماندن خاتمی یک کانون تهاجم علیه دولتش شکل میگیرد که با رفتن خاتمی آن کانون از بین میرود.» |
|
اما نکته جالب اینجاست که هر سه وزیر مستعفی ارشاد جمهوری اسلامی، یعنی جنتی، مهاجرانی و خاتمی، نه به علت شرمساری از عملکرد خویش و در جایگاه عذرخواهی از مکدّر ساختن خاطر علما و متدینین جامعه به واسطه ی کوتاهی ها و عدم انجام کار اسلامی در عرصه ی فرهنگ و هنر، بلکه به سبب کوتاهی و قصور در حمایت از هنرمندان و اهالی مطبوعات و آزادی بیان و تحمل سلیقه های مختلف و ... آن هم در شرایطی استعفا نموده اند که رای اکثریت متدین جامعه برای دور دوم ریاست جمهوری از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و ریس جمهوران مستعجل را بر آن می دارد تا به تلطیف فضا و جلب قلوب این اکثریت دغدغه مند بپردازند.
از این جهت است که به عنوان مثال، هیچگاه فردی همچون عطاء الله مهاجرانی نسبت به نارضایتی امام جامعه که به صراحت در آذرماه ۱۳۷۸ می فرمایند من از وزارت ارشاد توقّع دارم... من اعتراضم این است وزارت ارشاد در این دو سالی که ایشان در رأس این کار هستند، هیچ کار اسلامی بهعنوان اسلامی ارائه نداد!... این اعتراض من است. من از رفتار وزارت ارشاد، راضی نیستم ... شرمنده نبوده و زمانی که ایشان بارها از وضع فرهنگ گلایه می کنند، استعفاء نمی دهد؛ بلکه دقیقا در سال پایانی دولت و کمتر از ۷ ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری وزارت را واگذار می کند تا اصلاح طلبان فرصتی برای مظلوم نمایی و تاختن به مخالفان و هوچی گری رسانه ای برای بدست آوردن رای مردم بدست آورند.
من از وزارت ارشاد توقّع دارم. البته آقای «مهاجرانی» - ظاهراً - نیستند و خودشان را راحت کردند از اینکه بیایند و حرفهای ما را بشنوند! بههرحال، فرق نمیکند؛ چه ایشان باشند، چه نباشند، من اعتراضم این است - این اعتراض را بارها هم گفتهام، الان هم در جمع شما میگویم - وزارت ارشاد در این دو سالی که ایشان در رأس این کار هستند، هیچ کار اسلامی بهعنوان اسلامی ارائه نداد! این اوّلین اعتراض من است. فرض کنید من خودم در مورد صدا و سیما، کمتر هفتهای است که اعتراضی و اوقات تلخی ای نداشته باشم و پیغام تندی ندهم؛ اما صدا و سیما کارهای زیادی را بهعنوان کار اسلامی انجام داده، برنامههای اسلامی و برنامههای هنری اسلامی درست کرده و برنامههای گزارشی و علمی داشته است. اگر اشتباه و خطا و تخلّف دارد، از آن طرف هم تلاش و کار دارد. من سؤالم این است که وزارت ارشاد، چند کتاب برای تقویت تفکّر اسلامی بهوجود آورده، چند تا فیلم برای تقویت مبانی فکری اسلامی و انقلابی ساخته و چند تئاتر مناسب داشته است؟ الان مرتّب در این سالنهای وابسته به وزارت ارشاد، نمایش و تئاترهایی اجرا میشود؛ بعضیهایش صددرصد ضدّ دین و ضدّ انقلاب است! کسانی رفتند، دیدند و آمدند به من گزارش دادند. خوب؛ حالا اگر در کنار دو، سه نمونه تئاتر از این گونه نمونهها، پنج شش نمونه هم به ما نشان میدادند که ما این تئاتر را بهوجود آوردیم، یا این فیلم را اجرا کردیم که مبلّغ اسلام است، من هیچ اعتراضی نمیکردم. میگفتم بالاخره: «خلطوا عملاً صالحا و آخر سیّئا، عسی الله ان یتوب علیهم» (۳)! اما این طور نیست؛ هرچه هست، از آن طرف است! این اعتراض من است. من از رفتار وزارت ارشاد، راضی نیستم. فرض کنید در مورد کتابهای رمان، بنده همیشه اهل رمان خواندن بودم؛ امروز هم با رمان بیارتباط نیستم و از دنیای رمان خبر دارم که چه خبر است. امروز فاسدترین رمانها منتشر میشود! البته این سه چهار ماه اخیر، تا حدودی توقّف شد - ظاهراً بهخاطر همین حملات مجلس و اعتراضهای این طرف و آن طرف، این کار انجام شد - خوب؛ وزارت ارشاد، دستاندرکار چند کتاب رمان شده و پول و امکانات به افرادی که آماده هستند، داده است - مسلّم هم داریم - که بنشینند و یک رمان انقلابی، یا چند رمان راجع به جنگ بنویسند؟ چند تا از این کارها کردند!؟ این سؤال ماست دیگر. مگر وظیفهی وزارت ارشاد، غیر از این است!؟ وزارت ارشاد اسلامی برای این است که اسلام را ترویج کند. (بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی-۱۳۷۸/۰۹/۲۳) |
نمونه ای از فضاسازی دوم خردادی ها پس از استعفای مهاجرانی و چندین ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری هشتم در اظهارات شکوری راد، نماینده وقت مجلس به چشم می خورد: « فشار بر جبهه دوم خرداد تا انتخابات ریاست جمهوری بسیار شدید خواهد بود که ما باید از هر لحاظ در مقابل این شرایط مهیا باشیم و روحیهی خود را از دست ندهیم. نباید شرایط را طوری مهیا کنیم که مطلوب رقیب باشد... د. در مورد استعفای مهاجرانی ما نباید از طرفی که جناح مقابل فشار میآورد، فشار را تحمل کنیم بلکه باید فشار ها را نیز محاسبه کنیم و این عین سیاست ورزی است در بحث سیاسی لازم است در جاهایی کوتاه آمد و بعضی جاها ایستاد. آقای مهاجرانی وزیر موفق خاتمی است و توفیقات زیادی در عرصه فرهنگ و مطبوعات داشته ولی باید دید آیا توفیقاتش در یکساله اخیر نیز ادامه یافته؟ ما شاهدیم که عملا در ۹ ماه اخیر توفیقی نداشته و دستش را بستهاند. درست شبیه بازی فوتبال، وقتی بازیکن را مهار کردند باید بازیکن دیگری جایگزین کرد. آقای مهاجرانی مهار شده است. هر چند از لحاظ روانی پذیرش استعفای مهاجرانی ضربه بزرگی بر جبهه دوم خرداد وارد میکند، اما به لحاظ کاری ضربهای نیست و من خودم توصیه می کنم که آقای خاتمی استعفای آقای مهاجرانی را نپذیرد زیرا در آستانه انتخابات پایگاه مردمی باید حفظ شود... د. در حال حاضر هم مهاجرانی دیگر کارآیی سابق را به علت فشارهای گوناگون ندارد و بهتر است استعفای او قبول شود که این خود یک امر عادی است. »
درباره خاتمی نیز که پیش از مهاجرانی، بنیانگذار استعفا در برابر خواست علماء و متدینین جامعه به جای اصلاح امور و اظهار پشیمانی از کج روی های صورت گرفته بوده است نیز به همین ترتیب است؛ خاتمی به علت ناتوانی خود در خدمت به اهالی فرهنگ و هنر از قشر روشنفکر غربگرا و نه هنرمندان متعهد انقلابی، استعفا می دهد و همان طور که در متن استعفایش به چشم می خورد، به صورت کنایه، مسئولان بالای نظام را که مانع افراطی گری های او نشده و با آنها برخورد نکرده اند را مانع ادامه فعالیت خود معرفی می کند و به نوعی صحنه را برای رای آوری مجدد رییس دولت اول سازندگی محیا می سازد؛ رئیس جمهوری که با انگاره های لیبرالی خود به شدت در اداره ی جامعه و بهبود وضعیت معیشتی محرومان ضعیف عمل کرده بود و اسباب نارضایتی عمومی در جامعه را به نحوی چشمگیر شدت بخشیده بود.
البته لازم است یادآوری شود که یکی از بیشترین هجمه ها و فشارها به سیدمحمد خاتمی از سوی سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی صورت می گرفته است که در این میان مرور بخشی از نامه سرگشاده شهید آوینی به وزیر ارشاد دولت پنجم پس از سخنرانی ۷ اردیبهشت وزیر در سال ۱۳۷۰هجری شمسی قابل تامل می باشد: «دوستان ما در یک امر دیگر نیز دچار اشتباه شدهاند و آن این است که عرف خاص و عام را با یکدیگر خلط کردهاند و این جماعت معدود و محدود اهل هیاهو را بدل از «مردم» گرفتهاند. این همان اشتباهی است که به نحوی دیگر دوستان ما در تلویزیون نیز به آن گرفتار آمدهاند. «عرف خاصّ» جامعه ما همان است که حیات خویش را در ارتباط با غرب یافته و اصلاً تصور دیگری از زندگی، تاریخ، جامعه و یا انسان ندارد. روشنفکران به این عرف خاص تعلق دارند و البته باید اذعان داشت که نشریات کشور ما و رسانههای دیگر بیشتر در اختیار اینان است، چرا که تجربه تاریخی تشکل و تحزب، ژورنالیسم و غیره را از سر گذراندهاند و اکنون از ذخایر این تجربیات بهره میبرند. اما تجربیات این یک دهه بعد از پیروزی انقلاب نشان داده است که این عرف خاص جز کفی بر رودخانه بیش نیست و تحولات تاریخی جامعه ما از جای دیگری رهبری میشود که مدخلیت روشنفکران در جریان آن، جز در برهه کوتاهی از مشروطیت، واقعیت نیافته است.» |
به این ترتیب وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم نیز در حالی هم چون اسلاف مستعفی خویش در ماه های پایانی دور اول دولت استعفاء می دهد که به هیچ عنوان خود را بابت اقدامات صورت گرفته در ذیل ساختار تحت مدیریتش شرمنده یا پاسخگو نمی داند، بلکه مانند تمام ربع قرن گذشته که افراطیون مانع فعالیتِ مسئولانِ نواندیش شده اند، در اینجا نیز، عده ای افراطیِ بولتن نویس به جوسازی و سیاه نمایی برای علماء و متدینان میدان را برای فعالیت وزیر ارشاد تنگ کرده اند، گویی علماء و متدینین جامعه خود گوش و چشم نداشته و همواره تحت تاثیر دروغ پراکنی های عده ای تندرو و به صورت کورکورانه اظهارنظر می کنند و به این ترتیب مانع خدمت وزیران و خدمتگذاران می شوند. جالب آنکه مهاجرانی نیز در یادداشتی که در آن به تکریم جنتی و دوران صدارت وی پرداخته، به همین بولتن نویسان افراطی و مانع تراشی های آنان اشاره می کند و البته سایر اصلاح طلبان نیز از هم اکنون به بازنمایی دوباره چهره ا فراط گرایان و خطر آنها برای عرصه فرهنگ و هنر پرداخته اند، امری که برای جوسازی های روانی پیش از انتخابات بسیار لازم است.
« ... در عین حال با توجه به ماهیت فرهنگ و هنر و اختلاف نظر عمیق شخصیت های فرهیخته در زمینه مسائل فرهنگی و هنری از یکسو و تلاش مخالفان و بداندیشان برای عقیم ساختن هرگونه حرکت مثبت فرهنگی این وزارت از آغاز کار تاکنون بیش از سایر دستگاه های اجرایی مورد هجوم بوده و عموم فعالیت های آن در فضای آلوده به دروغ پراکنی، افترا و اتهامات ناروا مورد تخریب قرار گرفته است. همچنانکه اتاق های فکر پنهان برای تخریب کلیه دستاوردهای دولت و ناکارآمد نشان دادن آن عزم خود را جزم کرده اند اینجانب و همکارانم هرگز خود را خالی از اشکال ندانسته و همواره از هر گونه نقد سازنده استفاده کرده ایم ولی متاسفانه برخی از جریانات سیاسی با زیرپا گذاشتن همه تعهدات اخلاقی سعی در وارونه جلوه دادن مسائل و بدبین ساختن عالمان و شخصیت های دینی و متدینین نسبت به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارند و انتظار می رود در چندماه آینده اینگونه جوسازی ها تشدید شود. اینجانب علیرغم آنکه تمامی توان خود را برای ایجاد فضای فرهنگی همراه با آرامش و متانت به کار گرفته و از حاشیه سازی ها فاصله گرفته ام در عین حال خود را قادر به ادامه خدمت در این عرصه نمی بینم و مایلم دولت خدمتگزار بتواند در فضای آرام و خالی از تنش برنامه های فرهنگی خود را دنبال کند لذا بدینوسیله استعفای خود را تقدیم می دارم و امیدوارم نیروهای شایسته بتوانند با توان بیشتر این حوزه را مدیریت کنند.» (بخشی از متن استعفای علی جنتی) بخشی از یادداشت مهاجرانی در تکریم جنتی: چنان که انتظار می رفت دوره مسئولیت دوست فرهیخته و اهل نظر و انقلابی پیش از پیروزی انقلاب! به سرانجام نرسید و با استعفای او موافقت شد. من هم در کارنامه ام چنین استعفای مصلحتی با توصیه مقام مافوق را دارم. تقدیم چنین استعفایی، حتی اگر از بالا مدیریت شود، در کشور ما امری قابل انتظار و البته منطقی و موجه است! بدون تردید نام آقای جنتی به عنوان وزیر سابق فرهنگ و ارشاد، با احترام و خوش نامی در تاریخ فرهنگ ما یاد خواهد شد. او از انتظاری که می رفت بسیار بهتر و قویتر ظاهر شد. خرده گیری از هر مسوولی به ویژه در موقعیت بسیار حساس وزارت فرهنگ و ارشاد کار آسانی ست، اما بیش از سه سال در این مسوولیت ماندن و مقاومت کردن کار آسانی نبوده و نیست. کار آسان؟ بله همانند قفل زدن بر در خانه سینما و انجمن صنفی روزنامه نگاران که دوران وزیران پیش از ایشان انجام شده بود. به گمانم ویژگی دوران وزارت خاتمی و جنتی و مسجد جامعی احترام به اهل فرهنگ و گره گشایی از کارشان بود. جمع ما خودمان را خدمتگزار فرهنگ و هنر و اندیشه می دانستیم و بنایمان بر خدمت به آفرینندگان هنری و ارتقا فرهنگ و هنر در کشور بود. گمان می کردم می بایست ایران مرکز نشر کتاب های اسلامی در جهان اسلام شود. نه این که اهل سنت ما کتاب های درسی شان را از پاکستان قاچاق کنند! و با ترس و لرز کتاب درسی از لاهور و کراچی بیاورند. کمان می کردم ما می بایست چند روزنامه درجه اول منطقه ای داشته باشیم. دست کم در حد مصر باشیم. با حسرت تمام، ای بسا آرزو که خاک شده! تقابل اندیشه و روش فقهی متصلب با فرهنگ، که مثلا هنوز تکلیف این فقه حکومتی با موسیقی روشن نیست. مدیریت کلان دو سره یا دو سویه در کشور، که وزیر هم بایست پاسخگوی رهبری باشد و هم رئیس جمهور و هم نگران اهل فرهنگ و هنر و اندیشه و توسعه فرهنگی… کار وزارت را بسیار دشوار می کند. او را در مثلثی محصور می کند که مجموع زوایایش گاهی۱۸۰ درجه است! ... براین نکته بیفزایم که همواره اتاق های ضد فرهنگ و اندیشه وجود داشته و دارند، که علیه وزارت فرهنگ و ارشاد گزارش می نویسند و در بولتن ها برای مراجع و امامان جمعه و جامعه مدرسین و روحانیت مبارز و…تصویری چنان که می خواهند ارائه می دهند که: ببینید ایمان و امان به سرعت برق/ می رفت که مومنان رسیدند. ... این بارسنگین، این بار از دوش علی جنتی با خوشنامی برداشته شد. او هم وزیرفرهنگی است که اهل فرهنگ نام او را در کنار خاتمی ذکر خواهند کرد. من هم سپاسی ویژه از جناب آقای جنتی دارم که اکثر کتاب هایم در زمان ایشان و در حقیقت با دستور ایشان اجازه نشر پیدا کردند. اجازه فعالیت مجدد نشر امید ایرانیان به مدیریت دکتر جمیله کدیور، در دوره ایشان صادر شد. افزون بر آن، در این جهانی که بر عکس می گردد، اجازه دادند که عکس من که در عهد مهرورزی از دیوار بر داشته شده بود، مجددا سر جایش بگذارند. حالا ایشان هم عکسی شدند بر دیوار و نامی نیکو در جمع اهل فرهنگ و اندیشه .... » غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران: (در پاسخ به این سوال که آیا استعفای جنتی میتواند فشارهایی که از سوی این اتاق فکر یه دولت وارد میشود را کاهش دهد؟) گفت: «احتمالا با این اقدام، طی ماههای آینده فشارها بر دولت کاهش مییابد. اتاق فکرهایی که علیه دولت فعالیت میکنند، اغلب از سوژههای خاصی علیه دولت استفاده میکنند. به طور مثال آقایان علما و اقشار مذهبی با برنامههای خاصی چون برگزاری کنسرتها در قم یا مشهد ابراز مخالفت میکنند و تغییرات اخیر در کابینه میتواند تا حدی این سوژهها را تقلیل دهد و حضور افراد جدید میتواند تا حدی از بروز مخالفتها بکاهد. ... گردانندگان این اتاق فکرها مسئولیت خاص و مشخصی ندارند و صرفا بر تبلیغات منفی علیه دولت متمرکز هستند. به علاوه بخشی از نیروهای رقیب که در نهادهای وابسته به حاکمیت فعالیت و یا دسترسی دارند، از امکانات موجود علیه دولت استفاده میکنند. دولت نمیتواند برنامههای اساسی و کلان کشور را رها کند و به خنثیسازی این منفی کاریها بپردازد.» عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت رفرمیست (اصلاحات) : «باتوجه به شرایط کنونی پذیرش استعفای وزیر ارشاد به معنای پذیرش فشارهایی است که به دولت وارد میشود، در حالی که مجموعه دولت باید در مقابل این فشارها ایستادگی و مقاومت کنند. ما در شرایط کنونی شخصی همچون علی جنتی و با مواضع فرهنگی وی را نداریم که بتواند جایگزین وی در وزارت ارشاد شود و همچون وی در مقابل فشارها ایستادگی کند و هم بتواند مورد حمایت مجلس قرار بگیرد و هم اینکه مورد حمایت دولت و حامیان دولت تدبیر باشد. اگر فرد یا افرادی جایگزین جنتی شوند که نه مواضع وی را دارا باشند و نه بتوانند همچون جنتی درمقابل فشارها ایستادگی کنند روند توسعه فرهنگی کشور مختل خواهد شد. نفس پذیرش استعفای جنتی به معنای کوتاه آمدن دولت در مقابل فشار متحجرین است، در حالی که دولت باید با تمام قوا در مقابل فشارهای بیرونی ایستادگی کند. ممکن است در شرایط دیگری افرادی باشند که بتوانند به خوبی سکاندار وزارت ارشاد شوند ولی در شرایط کنونی پذیرش استعفای جنتی به معنای کوتاه آمدن در مقابل افرادی است که حداقل رای را در بین مردم و جامعه دارند. محمدعلی آهنگران: «مقدورات و مقدرات دولت روحانی آن هم در شرایطی که تحت فشارهای شدید مخالفین و افراطیون قرار داشته نشان میدهد که نمیتوان انتظار داشت وزیر فرهنگ و ارشاد آن، آرمانی عمل کند و مطالبات حداکثری ما را پاسخگو باشد. پذیرش استعفای جنتی این پیام را به مخالفین خواهد فرستاد که میتوان فشار آورد و دولت را وادار به تغییر کرد. میتوان سخنرانی کرد و با یک سخنرانی به راحتی مدیری و وزیری را تغییر داد. ... پذیرش استعفا یا برکناری علی جنتی از سوی روحانی تکرار همان اشتباهی است که هاشمی رفسنجانی با زیر بار رفتن استعفای خاتمی مرتکب شد و برای دولت نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.» |
اما در مجموع می بایست چنین انگاشت که همانا کنارگذاشتن یا کناره گیری ژنرال جنتی از سکانداری عرصه ی اجرایی فرهنگ و هنر کشور، همان روغن ریخته ای است که قرار است نذر امامزاده انتخابات ۹۶ شود؛ آنهم در دولتی نا کام در اقتصاد و سیاست که از ابتدا طلاق عاطفی خود را نسبت به عرصه ی فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی اعلام هویدا ساخته بود و دغدغه سبک زندگی اسلامی و تعالی فرهنگ جامعه مبتنی بر آرمان های انقلاب اسلامی را نداشت.
دولت تدبیر و امید با شعار اقتصاد روی کار آمد و تمام تخم مرغ هایش را در سبد لبخند به امریکا قرار داد و امروز که قریب ۹ ماه از اجرایی شدن برجام و ۱۵ ماه از امضای برجام می گذرد، با دستانی خالی همچنان به انتظار اجرای وعده های امریکا و نتیجه انتخابات این کشور نشسته است تا شاید کاندیدایی که نظراتش به اوباما نزدیک است، روی کار آمده و قدری تفقد فرموده و دستان دولت را برای انتخابات آتی پر نماید.
در دولتی که فرهنگ و کار فرهنگی مساوی بود با حمایت از هنرمندان غربگرا به ویژه در عرصه هنر و به خصوص در حوزه سینما، نمی شد انتظار بهبود اوضاع فرهنگی جامعه را داشت. دولتی که حتی صدای هنرمندان بیکارِ معترض به شرایط سخت کاری را نمی شنود و در مقابل هزینه های زیادی را صرف برگزاری جشنواره ها و همایش ها و سایر اقدامات تزئینی و ویترینی می کند. دولتی که با سادگی اجازه می دهد هنرمندان برای تامین معاش خود به هر ورطه ای افتاده و برای مثال به شبکه های معاند خارجی روی بیاورند اما حاضر نمی شود در عرصه فرهنگ کار ریشه ای و مبانی صورت داده و تمام هم و غم اش را بر لغو یک درصدی کنسرت ها و یا تجلیل از هنرمندان غیرمتعهد قرار می دهد چرا که بخشی از پایگاه رای این دولت را کسانی تشکیل می دادند که سینه چاک امثال ربنا خوانان معلوم الحال بودند و دغدغه شان رفع حصر و آزادی از جنس ولنگاری و مانند اینها بوده و هست.
ژنرال جنتی نیز مانند دو سلف مستعفی خود، به صورت هدایت شده کنار رفت تا مدیران در سایه بنفش، در این مدت باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، افکار عمومی را عرصه تاخت و تاز فضاسازی ها و هوچی گری های رسانه ای قرار داده و با مظلوم نمایی به فکر چاره ای از برای پیروزی در انتخابات آینده باشند؛ چاره ای از برای توجیه ناکامی های اقتصادی و سیاسی دولت و صد البته فساد اداری و بالاخص فیش های نجومی برخی مدیران سراسر تدبیر بنفش که دیگر کوس رسوایی آن رغبتی از برای تکرار شگفتی ۲۴ خرداد در جامعه باقی نگذاشته است.
حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهوری: * مدیریت کلان کشور این روزها با تحولاتی در راستای تجدید قوای دولت برای خدمت بیشتر و بهتر توام بود و برخی از دوستان جای خود را به افرادی تازه نفس دادند. * این تحول نشان داد دکتر روحانی هرگاه مصلحت و ضرورت بداند دولت را در جهت کارآمدی بیشتر هدایت خواهد کرد، مهم آن است که تحولات منطبق برضرورت ها است. * ملت ایران شریف و بزرگوار است، پیشرفت آن واجب و فرصتها تمر مر السحاب، لذا ارزش نهادن به دغدغهها و لحظه لحظههای حیات ملی همان صداقت دولت با ملت است. * توجه افزونتر به افتخار آفرینی میادین فرا ملی و تواناییهای حوزه ورزشهای فوتبال، فوتسال، والیبال و ...و زیرساختهای ورزشهای جمعی یک ضرورت ملی است. * قانون مداری و حفظ اقتدار دولت در عرصه فرهنگ یک ضرورت است. تفاوت دیدگاهها امری پسندیده است، گامهای دولت در این حوزه از همان آغاز استوار بوده است. * آرامش و ثبات در عین پیشرفت در امر آموزش و پرورش نیز یک ضرورت ملی است، فرهنگیان و دانش آموزان نباید نگران آینده خود باشند، آنان سرمایههای کشورند. * تجدید قوای دولت یک ضرورت مستمر است و هیچ هدفی جز آرامش و آسایش بیشتر جامعه، اعمال اقتدار ملی و تقویت مدیریت کشور ندارد؛ این رویکردی ارزشمنداست. |
ارسال نظر